کرمان از شهرهاي بزرگ ايران و مرکز استان کرمان درجنوب شرقي ايران است.اين شهر در بخش مرکزي شهرستان کرمان قرار دارد و جمعيت آن طبق سرشماري سال 1385 مرکز آمار ايران برابر با 515,114 نفر بودهاست.
در مدارک تاريخي و جغرافيايي اسلامي، از منطقه کرمان، کارمانيا، ژرمانيا، کرمانيا، کريمان، کارماني، کرماني و بوتيا ذکر شدهاست.برخي از جغرافيادانان، نام قديم کرمان را گواشير خواندهاند.گفته ميشود؛ گواشير همان (کورهاردشير)يا شهر اردشير بودهاست که به تدريج به (گواشير) تبديل شدهاست.اين شهر به واسطه آن که در قديم شش دروازه داشته به شهر شش دروازه نيز مشهور بودهاست.
قلعه دختر و قلعه اردشير از آثار دوران ساساني در مشرق شهر کنوني کرمان -که هنوز خرابههاي آنها برجاست – گواه بر اين است که لااقل در زمان اردشير بابکان در همين محل، شهري آباد يا قلعهاي مهم وجود داشتهاست.
مؤلف جغرافياي کرمان معتقد است که حدود 220 پيش از ميلاد، به هنگام فتح کرمان به دست اردشير اين محل «گواشير» نام داشته و مرکز ولايت کرمان بودهاست بنا به گفته هرودت کرمانيا از قبايل دوازده گانه ايران ميباشد و ساتراپي چهاردهم (دارا) مشتمل بر ايالت کرمان بودهاست.
در روايات اساطيري آمدهاست که کيخسرو کرمان و مکران را به رستم بخشيد همچنين نشانيهايي از فرمانروايي بهمن بر اين خطه ميدهند آنگاه روايت تاريخي اين سرزمين آغاز ميشود و اينکه در زمان هخامنشيان کوروش آن را تبعيد گاه نونيد قرار داد سپس سخن از حکومت اشکانيان را شکست داد و فرزند خود را که او هم اردشير نام داشت به حکومت کرمان گماشت گويند کرمان آخرين پناهگاه يزدگرد سوم پادشاه ساساني بودهاست.
در دوره اسلامي و مقارن با21تا 24 هجري قمري و سالهاي بعد از آن، کرمان همواره مورد هجوم اعراب قرار گرفت. در زمان حکومت خلفاي عباسي کرمان به شورشهاي مکرر دست زد ولي هيچ يک به سامان نرسيد تا سرانجام در سال 253 هجري قمري به تصرف يعقوب ليث، موسس سلسه صفاريان درآمد.پس از آن اين سرزمين در زير سلطه حکومتهاي قدرتمند زمان مانند سامانيان، ديلميان، آل بويه و سلاجغه قرار گرفت.در عصر غزنويان فرمانروايان خونريز و هوسران آرامش را از مردم گرفتند تنها در عهد سلجوقيان، حکومت ملک قاورد و فرزندانش بودکه در کرمان روي رفاه و آسايش ديد و آثاري چون مسجد ملک پديد آمد پس از حکومت 150 ساله سلاجقه باز بلاي غز بر کرمان نازل شد با حمله مغول براق حاجب از سرداران قراختائيان کرمان را به تصرف در آورد از اعقاب وي ترکان خاتون بر کرمان فرمانروايي يافت که در آباداني شهر کوشيد و دخترش پادشاه خاتون نيز حاکمي فاضل و حامي دانشمندان بود.اين سلسله از 619 تا 703 هجري قمري در کرمان سلطنت کردند.در زمان حکومت قراختائيان بود که مارکو پولو سياح معروف ونيزي از کرمان ديدن کرد.در سال 714 هجريقمري امير مبارزالدين محمد مؤسس سلسله آل مظفر، کرمان را تصرف کرد.تيموريان از سال 796 تا 834 برکرمان فايق آمدند سپس تني چند از طايفه قراقويونلو در کرمان به قدرت رسيدند.
سلاطين صفوي از 915 هجري کرمان را به متصرفات خود افزودند در 1005 هجري، گنجعليخان از سوي صفويه به حکومت کرمان رسيد که بر اثر تدبير و تداوم حکومت او، شهر چندي روي آسايش و آرامش ديد و زمانه براي ترقي و آباداني مناسب شد.
در روزگار افول قدرت صفويان، افاغنه، کرمان را به جزاي شهامت و مقاومت در برابر آنان به خاک و خون کشيدند و نادرشاه افشار هم هنگامي به کرمان رسيد که بر اثر کشتن رضاقلي ميرزا (پسرش) به جنون آدمکشي مبتلا شده بود او دستور گردن زدن مردم بيگناه را صادر کرد و يکي از بزرگترين قتل عامهاي معروف تاريخ کرمان را به راه انداخت. نادرشاه افشار و عمال او هنگام تسخير آن در سال 1160 ه. ضمن غارت و چپاول اموال اين مردم رنجديده بسياري مردان آن را سربريده و از کله آنان منارههايي ساختند. محله پامنار که هنوز هم به همين نام خوانده ميشود يادگار آن فاجعه و تجديد کننده خاطرات تلخ آن جنايت تاسف انگيز ميباشد.
کرمان، از کريم خان زند - که پادشاهي مردم دوست بود- نصيبي نبرد.او نتوانست کرمان را به قلمرو قدرت خود ضميمه کند.پس کرمان از اين سلسله خبري نديد و سهل است که به گناه حمايت از آخرين بازمانده زنديه (لطفعلي خان زند) گرفتار خشم آغامحمدخان قاجار شود که به روايت تاريخ، هفت من (به روايتي بيست هزار جفت و به روايتي ديگر هفتاد هزار جفت چشم)از مردم بي پناه در آورد!اگر چه جانشينان او تلاش کردند تابا اعزام حاکماني مدير و مدبر همچون محمداسماعيل خان نوري «وکيل الملک» و «ابراهيم خان ظهيرالدوله» به باز سازي شهر کرمان، و تحبيب قلوب بپردازند، و با برپايي آثاري چون مجموعه وکيل، و مجموعه ابراهيم خان، گذشتهها را به نسيان و فراموشي بسپارند، معذالک اينکه اقداماتي از اين قبيل در تحقق آن نظر موثر بوده يا نه، سوالي است که پاسخش به تاريخ سپرده ميشود.
آب و هوا:
استان کرمان داراي آب و هواي متنوعي است.مثلاً در قسمتهاي شمالي که نزديک کوير است، آب و هواي خشک و کويري، و در قسمت جنوبي آب و هوايي معتدل و دلپذير دارد.متوسط ارتفاع شهر کرمان از سطح دريا معادل 1755 متر است. بيشتر نقاط شهر کرمان با کوه احاطه شدهاست.کرمان شبهاي زمستاني بسيار سردي دارد.کوههاي جوپار و پلوار و جفتان در جنوب و جنوب شرق کرمان در تمام طول سال برف دارند.متوسط مقدار باران در طول سال در کرمان معادل 135 ميلي متر است.به دليل نزديکي کرمان به کوير لوت، اين شهر در تابستان گرم و در بهار داراي طوفانهاي شن ميباشد، ولي بطور کلي آب و هواي اين شهر به نسبت خنک است.قسمتهاي شمالي و شمال شرقي شهر کرمان که در مجاورت کوههاي صاحب الزمان قرار دارد از آب و هواي معتدل تري برخوردارند و قسمتهاي جنوبي و غربي شهر بواسطه نزديکي به بيابان، تابستانهاي گرمتري دارد و گرد و غبار هوا نيز بيشتر است.
مناطق ديدني و توريستي شهر کرمان بيشتر مناطق تاريخي و فرهنگي است. از مهمترين نقاط ديدني کرمان ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
قلعه دختر و قلعه اردشير از يادگارهاي هنر معماري پيش از اسلامي است که قديمي ترين آثار تاريخي در کرمان به شمار ميروند و بقاياي آن اعجاب بينندگان را بر ميانگيزد.ساختمانهاي اين قلعه روي هم به دو قسمت مجزا تقسيم ميشوند. قسمتي که بر فراز قلعه نسبتاً مرتفع جنوب شرقي قرار دارد و سابقاً قلعه کوه ناميده ميشد و کاملاً به علت وضعيت طبيعي از قلعه ديگر مجزاست.قسمت دوم بر تپه کوتاه تري قرار دارد و به قلعه دختر يا آتشکده آناهيتا موسوم است.قلعه اردشير در بالاي تپه مرتفعي واقع شده که تا سطح جلگه قريب پانصد پا ارتفاع دارد.ديوارهاي قلعه از خشتهاي بسيار ضخيم ساخته شدهاست.
مسجد ملک که در قرن پنجم و در زمان تورانشاه سلجوقي ساخته شدهاست.
مشتاقيه، آرامگاه مشتاق عليشاه که به سه گنبد نيز شهرت دارد و از آثار معماري قرن سيزدهم است.
مسجد جامع کرمان يا مسجد جامع مظفري که از بناهاي قرن هشتم هجري است.اين مسجد از جمله مساجد چهار ايواني است با سر در رفيع، صحن، ايوان و شبستان.ارزشمند ترين قسمت بنا، کاشي کاري معرق محراب و سردر شرقي مسجد است.
گنبد جبليه از بناهاي منسوب به دوره ساساني (و بنا به روايتي منسوب به دوران سلجوقي) است که در شرق شهر کرمان قرار دارد و گنبد گبري نيز ناميده ميشود.پلان گنبد هشت ضلعي و روي اضلاع آن طاق نماهاي متعددي به چشم ميخورد. آنچه از سبک معماري اين بنا استنباط ميشود اين است که مربوط به اواخر ساسانيان است و يا اين که در اوايل اسلام با الهام از معماري ساساني ساخته شدهاست.
يخدان مؤيدي که براي ذخيره يخ به کار ميرفتهاست و در تقاطع خيابان ابوحامد و خورشيد واقع است.
بازار کرمان از نظر بزرگي و معماري در ميان بازارهاي ايران خاص و مثال زدني است.
مجموعه گنجعليخان اين مجموعه که از ميدان گنجعليخان، مدرسه گنجعليخان، حمام گنجعليخان، ضرابخانه و آب انبار تشکيل ميشود در زمان حکمراني گنجعلي خان بر کرمان و در دوران حکومت صفوي ساخته شدهاست.
مجموعه ابراهيم خان، ابراهيم خان ظهير الدوله حاکم کرمان (دوره قاجاريه) با ساخت بازار، حمام، آب انبار، مدرسه و خانه مدرس، باني اين مجموعه بودهاست.
مجموعه وکيل که به دستور يکي از فرماندهان ديگر در زمان قاجاريه ساخته شدهاست و شامل بازار وکيل (کرمان)، حمام وکيل(کرمان) و کاروانسراي وکيل(کرمان) است.
موزه صنعتي شامل گنجينهاي غني و ديدني از هنرهاي معاصر به ويژه نقاشيها و مجسمههاي استاد علياکبر صنعتي و... که در خيابان شريعتي و حدفاصل ميدان باغ ملي و چهار راه طهماسب آباد واقع است.
مسجد پامنار که از بناهاي قرن هشتم و از آثار حکومت آل مظفر است.
گنبد سبز يا قبه سبز که از بناهاي قرن هفتم هجري است.اين اثر از بناي مدرسه و آرامگاه قراختاييان کرمان تشکيل شدهاست.زيباترين قسمت اين بنا، ايوان کاشي کاري معرق آن است که در نوع خود بي نظير است.دو ستون پيچکي شکل در طرف ايوان نيز زيبا و جالب توجهاست.
پارک جنگل قائم با درختان انبوه کاج و آبشارهاي مصنوعي در اطراف آن و مسيرکوه پيمايي بر کوههاي صاحب الزمان که در شب نيز روشن است وپارکها و حوضهاي متعدد، از تفرجگاههاي مردم کرمان است.
آتشکده و موزه زرتشتيان شهر کرمان داراي جمعيت قابل توجهي از زرتشتيان و محل برگزاري جشنها و مراسم پيروان اين آيين است.
کرمان يکي از شهرهايي است که هنوز جشن سده (از جشنهاي ملي ايران) هر ساله 10 بهمن ماه در آن برگزار ميشود.تخت درگاه قلي بيگ در جنوب شرقي شهر کرمان و جنوب جنگل قائم با ابهت خود، نشسته در دل کوه، چشم هر بينندهاي را خيره ميکند.اين مکان مقبره يکي از نوادگان بهرام بيگ به نام درگاه قلي بيگ است.درگاه قلي بيگ از امراي اواخر دوره صفويه و رييس ايل افشار در کرمان بودهاست.
موزه بزرگ دفاع مقدس اين موزه که در زمان برگزاري کنگره بزرگداشت سرداران و 8000 شهيد استانهاي کرمان و سيستان و بلو چستان احداث شد ياد آور رشادتهاي مردم اين ديار در دوران دفاع مقدس است.
موزه شهيد باهنر اين موزه خانه پدري شهيد باهنر نخست وزير شهيد رجايي اسث که در خيابان شهيد باهنر واقع است.
باغ شاهزاده ماهان اين باغ مشهور در شهر ماهان از توابع کرمان و در فاصله 30 کيلومتري کرمان در دامنه شرقي کوه جوپار و دره تيگران قرار دارد.
مزار شاه نعمت الله ولي از عرفاي بنام که در شهر ماهان قرار دارد.
کوهپايه مجموعه چندين روستا در شمال شرق شهر کرمان که در کوهستانهاي شمال شهر واقعند و به خصوص در فصول گرما پذيراي بسياري از شهروندان کرماني براي تفريح و گذران اوقات فراغت ميباشند.
آبشارکوهپايه از ديدنيهاي اين منطقهاست.
سه کُنج منطقه ييلاقي بسيار زيبا و خوش آب و هوا در شرق شهر ماهان واقع است.
سيرچ روستايي بسيار زيبا و ديدني درجنوب شرق شهر کرمان که محل تولد نويسنده زبر دستِ ايراني مرادي کرماني است.اين روستا منطقهاي برف گير است که در فصل سرما ميزبان ورزشهاي برفي است.اگر جاده اين منطقه برفي را به مدت 15 دقيقه ادامه دهيم به شهداد منطقهاي بياباني و بسيار گرم با کلوتهاي معروفش ميرسيم.سيرچ داراي چندين چشمه آب گرم است.
جوپار منطقهاي خوش آب و هوا در جنوب شهر کرمان و در بخش ماهان واقع است که کوههاي مرتفع آن مشهور ميباشد.
کوه جوپار کوههاي زيباي جوپار بيشتر موقع سال ميزبان تيمهاي کوهنوردي است.
دره تيگراندرهاي خوش آب و هواو سرد در دامنه کوه جوپار و بالا تر از باغ شاهزاده که درکناراين منطقه ييلاقي مقبره بي بي گرامي قرار دارد.
بُندر والي آباد مجموعه چندين روستاي خوش آب و هوا است که در شرق و جنوب شرقي کرمان واقع شدهاند.از مهمترين اين روستاها ميتوان به دِه بالا و گينکان و دهياري و ده ياسايي و دِه محمدشاه و... اشاره کرد.
روستاي داوران روستاي داوران در 35 کيلومتري شرق رفسنجان و بين راه رفسنجان زرند ميباشد.روستاي داوران به دليل سرسبزي، واقع شدن در ارتفاع، داشتن باغات ميوه از نقاط بسيار ديدني در اين شهرستان است.اماکن زيارتي بي بي گوهر در ابتداي داوران و شفاخانه حضرت علي عليه السلام در بالاي ده ميباشد...
کلمپه، قاووت، فالوده کرماني، قالي کرماني، پته، ادويه جات، زيره، حنا، پسته، ظروف مسي، چنگمال، کماچ سين ،سوهان زرند و...
خواجوي کرماني، هوشنگ مرادي کرماني، ميرزا آقاخان کرماني، احمدرضا احمدي، علياکبر صنعتي، پرويز شهرياري، روحالله خالقي، علي اطهري کرماني، افسر کرماني، علي اکبر عبدالرشيدي ايرج کابلي، فردوس کاوياني، کيخسرو شاهرخ، پري صابري، فرخنده حاجيزاده، حميد حاجيزاده، محمدجواد باهنر، ميرزارضا کرماني، مظفر بقائي، احمد بهمنيار، شيخ احمد روحي، زردشت بهرام پژدو، ميترا منصوري، عماد فقيه کرماني، فواد کرماني، مجدالاسلام، مشتاق عليشاه، احمد ناظرزاده کرماني، فرناز ناظرزاده کرماني، دکتر عباس رياضي کرماني، علي اکبر سعيدي سيرجاني،دكتر مهدي رجبعلي پور ،سعيد نفيسي ، شروين محبي کرماني ، دکتر رستم سرايي،دکتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي ، اميرحسين ايرانمنش ملقب به امير روج
7797520
21
www.tehran.ir
تهران بزرگترين شهر و پايتخت کشور ايران با جمعيت 7،705،036 نفر و مساحت 730 کيلومتر مربع است که به همراه توابع خود (استان تهران)، جمعيتي برابر 13،273،009 نفر و مساحتي برابر 18،814 کيلومتر مربع دارد.
تهران در قديم روستايي نسبتا بزرگ بود که بين شهر بزرگ و معروف آن زمان، شهر ري و کوهپايههاي البرز قرار داشت. اولين بار نام آن در ذکر زندگينامه ابوعبدالله حافظ تهراني متولد 190 ق. آمده است. اين منطقه در زمان سلسله صفوي به علت اينکه بقعه امامزاده سيد حمزه جد اعلاي صفويه در نزديکي حرم شاهزاده عبدالعظيم قرار داشت و تهران نيز داراي باغهاي خوش آب و هوا بود، مورد توجه قرار گرفت. در سال 961 ق. شاه تهماسب نخستين باروي تهران را احداث نمود. کريمخان زند به مدت 4 سال تهران را مرکز حکومت خود قرار داد و در محوطه ارگ بناهاي جديدي احداث نمود. آغا محمدخان در سال 1200 ق. برابر نوروز 1164 خ. تهران را به پايتختي برگزيد و در همين شهر تاجگذاري کرد. با گزينش اين شهر به پايتختي روند گسترش کمي و کيفي آن متحول شد و در مدت 220 سال جمعيت آن از حدود 15000 نفر در سال 1164 خ. به بيش از 7 ميليون نفر در سال 1384 رسيد و وسعتش از حدود 4,4 کيلومتر مربع به بيش از 730 کيلومتر مربع افزايش يافت.تراکم جمعيت در تهران بين ده هزار و هفتصد تا بيش از يازده هزار نفر در هر کيلومتر مربع برآورد ميشود که بنابر آمار نخست شانزدهمين شهر پرتراکم جهان است.شهر تهران در کوهپايههاي جنوبي رشته کوه البرز در حد فاصل طول جغرافيايي 51 درجه و 2 دقيقه شرقي تا 51 درجه و 36 دقيقه شرقي، به طول تقريبي 50 کيلومتر و عرض جغرافيايي 35 درجه و 34 دقيقه شمالي تا 35 درجه و 50 دقيقه شمالي به عرض تقريبي 30 کيلومتر گسترده شده است. ارتفاع شهر در شماليترين نقاط به 1800 متر و در جنوبيترين نقاط به 1050 متر از سطح دريا ميرسد. تهران از شمال به نواحي کوهستاني و از جنوب به نواحي کويري منتهي شده در نتيجه در جنوب و شمال داراي آب و هوايي متفاوت است. نواحي شمالي از آب و هواي سرد و خشک و نواحي جنوبي از آب و هواي گرم و خشک برخوردارند.
ساختار اداري ايران در تهران متمرکز شده است. تهران به 22 منطقه و 112 ناحيه (شامل ري و تجريش) تقسيم شده است. نماد شهر تهران برج آزادي است. برج ميلاد نيز نماد ديگر آن به حساب ميآيد.
تا پيش از کشف تمدن قيطريه و همچنين کشف آثاري در تپههاي عباسآباد، گمان ميرفت پيشينه تاريخي اين شهر به همان آثار يافت شده در حوالي شهرري محدود ميشود، ولي اکتشافات باستانشناسي در تپههاي عباسآباد، بوستان پنجم خيابان پاسداران و دروس، نشان داد تمام آباديهاي ناحيه تاريخي قصران، دورهاي درخشان از استقرار اقوام کهن و خلاقيتهاي فرهنگي را پشت سر گذاردهاند.
پس از حمله مغولان به ري و تخريب اين شهر، تهران بيش از پيش رشد يافت و عدهاي از اهالي آواره ري را نيز در خود جاي داد و مساحتش در اين دوران به 106 هکتار رسيده بود.
نخستين بار، شاه طهماسب اول صفوي در 944 ق. هنگام گذر از تهران باغ و بوستان فراوان اين شهر را پسنديد و دستور داد تا بارو و خندقي به دورش بکشند، اين بارو که 114 برج به عدد سورههاي قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوي دنياي پيرامون داشت، از شمال به ميدان توپخانه و خيابان سپه، از جنوب به خيابان مولوي، از شرق به خيابان ري و از غرب به خيابان وحدت اسلامي (شاپور) محدود ميشد، مساحت تهران در اين دوران به 440 هکتار رسيد.
در دوره شاه عباس اول (1038-996 ق.) پل، کاخ و کاروانسراهاي زيادي بنا شد، دربخش شمالي برج و باروي شاه تهماسبي، چهارباغ و چنارستاني ساخته شد که بعدها دورش را ديواري کشيدند و به صورت کاخ (کاخ گلستان) و مقر حکومتي درآوردند.
در دوره حکومت آقا محمدخان قاجار، تهران به پايتختي برگزيده شد، روز يکشنبه 11 جماديالثاني 1200 ق. همزمان با عيد نوروز آغا محمد خان قاجار در خلوت کريمخاني تاج سلطنت ايران را بر سر گذارد و تهران را به عنوان پايتخت اين کشور معرفي کرد.
نام تهران
تهران در 1838در مورد وجه تسميه تهران اختلاف نظر زيادي وجود دارد، پارهاي از پژوهشگران «ران» را پسوندي به معناي دامنه گرفتهاند و شميران و تهران را بالادست و پاييندست خواندهاند. برخي دگر تهران را تغيير شکل يافته «تهرام» به معناي منطقه گرمسير دانستهاند، در مقابل شميرام يا شميران که منطقه سردسير است و همچنين عدهاي بر اين باورند که سراسر دشت پهناوري که امروز تهران بزرگ خوانده ميشود در ميان کوههاي اطراف، گود به نظر ميرسيد و بدين سبب «ته ران» نام گرفت.
روستايي که پيشدرآمد شهر تهران بوده است، پيش از اسلام نيز وجود داشته اما پس از اسلام بهتدريج نام آن معرب گرديده و از تهران به طهران تبديل شده است اما جغرافيدانان معروف آن روزگار نيز به املاي تهران اشاره نمودهاند. همزمان با جنبش مشروطه که تغييرات زيادي در ادبيات و نگارش زبان فارسي به وجود آمد، رفتهرفته املاي تهران رواج يافت و پس از تاسيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي و تاکيد آن بر املاي تهران، املاي ديگر (طهران) کاملا منسوخ شد.
از ديد زمينشناسي محدود بودن ديرباز تهران به کوه از شمال و کوير از جنوب، عامل تمام ويژگيهاي مهم جغرافيايي اين شهر است.
وجود سه ناحيه طبيعي (کوه، دامنه و دشت) و نوع خاص اختلاف ارتفاع در پستي و بلنديها
زلزلهخيزي و وجود گسلهاي فعال در آن.
آبوهواي حدوداً معتدل و مرطوب تحت تاثير کوهستان در شهر، و گرم و خشک در اطراف
تفاوت آبوهواي شمال و جنوب در زمستان
وارونگي هوا در زمستان
وجود رودخانهها و منابع متعدّد آب
اختلاف نماي تهران در نقاط مختلف بر اساس عوامل جغرافيايي، اقتصادي، فرهنگي و تاريخي است. شهرداري، وزارت کشور و مخابرات هر کدام تقسيمبندي خاصي از مناطق مختلف تهران دارند.
شهر تهران علاوه بر اينکه مرکز سياسي کشور ايران است، مرکز استان تهران و شهرستان تهران نيز به شمار ميرود. مهمترين نهادهاي دولتي و قضايي شامل وزارتخانهها، مجلس شوراي اسلامي و ... در آن واقع شده است و تاثيرگذارترين مقامهاي کشور شامل رهبر، رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس دستگاه قضايي، رئيس و بعضي از اعضاي مجلس خبرگان رهبري، رئيس و اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام، اعضاي شوراي نگهبان، وزراي کابينه و اعضاي شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران در آن زندگي ميکنند.
مردم اين شهر در 200 سال گذشته هميشه از تاثيرگذارترينها در سياست کشور بودهاند. اين تاثيرگذاري شامل حضور آنها در ساختار سياسي کشور، جريانهاي تغييردهنده سياست کشور شامل انقلابها (انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي) و جنگها (جنگ تحميلي) ميشود بهطوريکه درصد شهدا در برخي محلههاي تهران از اين درصد در همه نقاط ديگر کشور بيشتر است.
اين شهر 30 نماينده در مجلس شوراي اسلامي دارد. اداره شهر توسط شهرداري تهران انجام ميشود. شهردار تهران توسط شوراي شهر تهران انتخاب شده و اين شورا بر عملکرد شهرداري نظارت و براي اداره شهر قانونگذاري ميکند. شهر تهران به لحاظ اداري به 22 منطقه شهرداري و 112 ناحيه تقسيم شده و شهرهاي تجريش و ري را نيز دربرگرفته است.
شوراي اسلامي شهر تهران شورايي است متشکل از 15 نماينده که بر طبق قانون شوراها مسئول اداره شهر تهران است. مهمترين وظايف شورا انتخاب شهردار به مدت چهار سال، نظارت بر عملکرد شهرداري و در صورت لزوم برکناري شهردار، تصويب طرحهاي لازم براي رفاه بيشتر شهروندان و نظارت بر اجراي آنها، تصويب بودجه سالانه شهرداري، تصويب اساسنامه موسسات و شرکتهاي وابسته به شهرداري هستند.
پيشينه شوراي شهر تهران، يا به تعبير آغازين خود بلديه، به تشکيل نخستين نهاد قانونگذاري (مجلس شوراي ملي) بازميگردد. در حقيقت يکي از نخستين قوانين مصوب مجلس شوراي ملي، «قانون بلديه» است که در سال 1286 خ. به تصويب رسيد و به اين ترتيب يکي از آرمانهاي بزرگ انقلاب مشروطه جامه عمل پوشيد. در طول 95 سال پس از آن تاريخ تشکيل و دوام شوراي شهرها با فراز و فرودهاي بسياري همراه بوده است. به طور خلاصه در طي سالهاي 1284 تا 1304 در پي انقلاب مشروطه نخستين قانون شوراها تصويب شده و به اجرا گذاشته ميشود. پس از آن از 1304 تا 1320 و پس از کودتاي سال 1299 رضا خان و پس از آن به قدرت رسيدن وي، قانون بلديه لغو شد و با تصويب قانوني جايگزين، انتخاب شهردار از وظايف «وزير داخله» شمرده شد. پس از سقوط رضا شاه و در حاليکه محمد رضا تسلط چنداني بر امور کشور نداشت، در 1328 سومين قانون شوراها به تصويب رسيد. دوباره بعد از کودتاي 1332 و سرنگوني دولت مصدق و تسلط محمد رضا بر امور کشور اين قانون لغو شد. پس از پيروزي انقلاب تشکيل شوراها به يکي از خواستهاي مردم و رهبر انقلاب تبديل ميشود. اما ايجاد شوراها تا زمان روي کار آمدن دولت سيد محمد خاتمي به تاخير ميافتد و بالاخره در تاريخ 9 ارديبهشت 1378 شوراي شهرها بر اساس قانون شوراها مصوب سال 1375 مجلس شوراي اسلامي تشکيل ميشوند.
شهرداري تهران سازماني غيردولتي است که در 12 خرداد 1286 خورشيدي تاسيس شد و اداره شهر تهران را به عهده دارد. مسئوليت اداره اين سازمان با شهردار تهران است که پيش از اين با حکم وزير کشور ايران منصوب ميگرديد ولي اکنون با حکم شوراي شهر تهران انتخاب ميشود. شهرداري تهران شامل 22 منطقه است که اداره هر منطقه به عهده شهردار آن منطقهاست. طرح جامع شهر تهران در زمان شهرداري غلامرضا نيک پي تدوين شد.
با اينکه تنها 11 درصد جمعيت کشور در تهران زندگي ميکنند، حدود 25 درصد توليد ناخالص داخلي ايران مربوط به اين شهر است.البته توزيع اين حجم عظيم توليد در بين مردم يکنواخت نيست،
قيمت زمين در برخي نقاط شهر تهران جزء گرانترينها در کل جهان ميباشد. بيش از 1500 سازمان دولتي هماکنون در تهران فعاليت ميکنند
تهران با جمعيتي حدود 8 ميليون و مساحتي حدود 700 کيلومترمربع، توليد ناخالص داخلي برابر 88 ميليارد دلار دارد که اين شهر را در رده پنجاه و ششمين شهر ثروتمند جهان و بالاتر از شهرهايي چون رياض، ليسبون، برلين، بيرمنگام، ليون و هامبورگ قرار داده است، هرچند که همچنان با شهرهايي با جمعيت مشابه خود مانند لس آنجلس (با جمعيت حدود 11,8 ميليون نفر) که توليد ناخالص داخلي آن 639 ميليارد دلار است يا لندن (با جمعيت 8,3 ميليون نفر) با توليد ناخالص داخلي 450 ميليارد دلار فاصله دارد.
بخش خدمات سهمي 78 درصدي در توليد ناخالص داخلي تهران دارد و پس از آن به ترتيب بخشهاي صنعت (14 درصد) و کشاورزي (8 درصد) قرار دارند. در بخش خدمات در استان تهران، رشته فعاليتهاي عمدهفروشي و خردهفروشي با 28 درصد و مستغلات و کسب و کار با 25 درصد بيشترين سهم را در جيديپي دارند.
فعاليتهاي خدماتي تهران در داخل شهر و فعاليتهاي صنعتي (زمينبر) در حومه آن متمرکز هستند. در دهه گذشته تراکم بالاي جمعيت و گران بودن مسکن در اين شهر هجوم تازهواردان به درون شهر را محدود کرده و در نتيجه درصد رشد جمعيت آن کاهش يافته است اما اين امر سبب استقرار آنها در حومه شهر به عنوان مناطق خوابگاهي شده، به طوريکه درحاليکه ساير مناطق روستايي کشور با کاهش نسبي جمعيت و مهاجرت به شهرها مواجهند، روستاهاي تهران برعکس مهاجرپذيرند و رشد جمعيت آنها از 5,6 درصد به 6,7 درصد رسيده است. به همين دليل سهم جمعيتي شهر تهران نسبت به استان تهران در چند ده گذشته به سرعت کاهش يافته و از 91 درصد در سال 1355 به 72 درصد در سال 1375 و 58 درصد در سال 1385 رسيده است. بنابراين درکل هرچند که مجموعه شهري تهران همچنان مهاجرپذيرترين مجموعه شهري در کشور است اما اين مهاجران به جاي خود شهر رفتهرفته حومه آن را به عنوان مقصد خود انتخاب کردهاند.
تهران تا پيش از بنيانگذاري سلسله قاجار و برگزيدهشدن به عنوان پايتخت ايران، شهري کوچک بود. اما از آن زمان به بعد، رو به پيشرفت نهاد و در اواسط دوره قاجار به بزرگترين شهر ايران تبديل شد. بر اساس نخستين سرشماري رسمي که در سال 1335 انجام گرفت، اين شهر با 1,560,934 نفر جمعيت، پرجمعيتترين شهر ايران بودهاست.همچنين بر اساس آخرين سرشماري رسمي که در سال 1385 انجام گرفت، جمعيت تهران، 7,705,036 نفر بودهاست.
زبان اصلي مردم تهران و استان تهران، فارسي است. اما در بعضي نقاط زبانهاي محلي نيز ديده ميشود که در مجموع از لهجههاي فارسي بهشمار ميآيند. به طور کلي زبان و گويشهاي ديگري مانند ترکي آذري، گيلکي، لري، مازندراني و .... نيز به دليل مهاجرتها به آن افزوده شدهاست.بر اساس سر شماري 1365 در حدود 98,1 درصد از جمعيت استان به زبان فارسي تکلم ميکنند که اين نسبت در نقاط شهري 98,3 و در نقاط روستايي 96,8 درصد است.
يکي از مراکز فرهنگي، مکانهاي مذهبي هستند که در آن افراد امکان عبادت و رازونياز پيدا ميکنند و حضور در اين اماکن به مردم کمک ميکند تا زندگي اجتماعي فعالي داشته باشند. مسجدها، حسينيهها و امامزادهها از جمله مکانهاي مذهبي پايتخت هستند که در مجموع 2072 مرکز (1387 خ.) را شامل ميشوند. تهران 1546 مسجد، 487 حسينيه، و 39 امامزاده دارد. مکانهاي مذهبي 19 درصد مکانهاي مذهبي شهر تهران را تشکيل ميدهند. در واقع براي هر 3516 تهراني يک مرکز مذهبي وجود دارد. بيشترين امامزادههاي پايتخت در منطقه 20 متمرکز شده و بعد از آن منطقه 12 و 1 داراي بيشترين امامزادهها هستند. در 12 منطقه هم هيچ امامزادهاي وجود ندارد.
بيش از صد سالن سينما در شهر تهران وجود دارد که اکثرا فيلمهاي توليد داخل و تعدادي نيز فيلمهاي خارجي را اکران ميکنند. بيش از چهل آمفيتئاتر نيز در اين شهر فعال هستند که نمايشهاي گوناگوني را به روي پرده ميبرند.
فوتبال ورزش اول شهر است و بيشترين طرفداران را نيز دارد. در کنار آن کشتي نيز بهطور سنتي بسيار مورد توجه بوده است و به عنوان ورزش ملي مورد توجه قرار گرفته است. چندين پيست اسکي بسيار زيبا و منحصربهفرد از جمله پيستهاي اسکي توچال، ديزين و شمشک در نزديکي شهر قرار دارند که پيست اسکي ديزين جزء معدود پيستهاي اسکي جهان است که در آن امکان اسکي بر روي چمن علاوه بر اسکي برروي برف مهياست. پيست اسکي توچال هم با ارتفاع 3730 متر از سطح درياهاي آزاد پنجمين پيست اسکي مرتفع جهان است و تا تهران تنها پانزده دقيقه فاصله دارد. کوهنوردي و تا حدي صخرهنوردي هم از ورزشهاي ديگر شهر است که مخصوصا در روزهاي تعطيل بهطور همگاني مورد توجه قرار ميگيرد.
فوتبال که پر طرفدارترين ورزش شهر است، هر هفته عده زيادي را براي تماشاي ليگ برتر به ورزشگاه آزادي ميکشاند. دو تيم اصلي تهران استقلال و پيروزي هستند که شهرآورد بين اين دو تيم هر بار تماشاگران زيادي را جذب ميکند. باشگاههاي ديگري مانند پاس، صباباتري، پيکان و سايپا نيز که پيشتر در اين شهر فعاليت ميکردند, که به شهرهاي ديگر انتقال پيدا کردند.
ورزشگاهاي فوتبال زيادي در سطح شهر تهران براي برگزاري مسابقات فوتبال وجود دارد. به جز ورزشگاه يکصد هزار نفري آزادي در غرب، ميتوان به ورزشگاه تختي در شرق، شهيد شيرودي در مرکز و شهيد دستگردي در شهرک اکباتان (غرب) اشاره نمود.
در تهران مراکزي به نام فرهنگسرا توسط شهرداري تهران ساخته شدهاست که وظيقه آنان ارايه خدمات فرهنگي به مردم ميباشد. اين مراکز مجهز به سالنهاي سينما، تئاتر، مجموعههاي ورزشي، کتابخانه، نگارخانه، کلاسهاي آموزش کامپيوتر و غيره هستند و نقش مهمي در پرکردن اوقات فراغت جوانان و ارتقاي سطح فرهنگ و آموزش آنان داشتهاند. فرهنگسراي بهمن که با وسعت 40,000 متر مربع در جنوب تهران قرار دارد، فرهنگسراي خاوران در جنوب شرقي، فرهنگسراي شفق و فرهنگسراي نياوران در شمال تهران نمونههايي از اين مراکز هستند.
بيش از هزار عنوان نشريه در ايران منتشر ميشود که مرکز تعداد زيادي از آنها تهران است. تقريبا مرکز همه روزنامههاي مهم ايران در تهران است.
برج ميلاد، بلندترين ساختمان در خاورميانه تهران به دليل مرکز سياسي بودنش زودتر از شهرهاي ديگر با مظاهر مدرنيسم و ازجمله معماري مدرن آشنا شد. تغيير معماري تهران از سنتي به مدرن از دوران ناصرالدين شاه آغاز شد و به ويژه اين روند در دوران پهلوي که زندگي مدرن از حصار دربار و ارگ سلطنتي خارج شد، چهره شهر را تغيير داد.
آموزش عالي مدرن ايران با تاسيس دارالفنون (1851 م. برابر 1230 خ.) توسط اميرکبير در تهران آغاز شد. هماکنون معتبرترين دانشگاههاي ايران که در زمينههاي مختلف فعاليت ميکنند، در اين شهر قرار دارند. در بين دانشگاهاي دولتي، دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتي شريف، دانشگاه صنعتي اميرکبير (پليتکنيک تهران)، دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه علم و صنعت ايران، دانشگاه شهيد بهشتي، دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي، دانشگاه علامه طباطبايي، دانشگاه علوم پزشکي تهران، دانشگاه علوم پزشکي ايران، دانشگاه الزهرا، دانشگاه هنر تهران، دانشگاه تربيت معلم تهران، دانشگاه صنعت آب و برق، دانشگاه امام صادق، دانشگاه شاهد، دانشگاه صنعتي مالک اشتر، دانشگاه امام حسين، دانشکده فني شهيد شمسيپور و در بين واحدهاي دانشگاه آزاد دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد واحد تهران شرق ، دانشگاه آزاد واحد تهران غرب و دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات در اين شهر فعاليت ميکنند.
مدارس شهر تهران که در مناطق مختلف آن پراکندهاند عمدتا دولتي ميباشند. در اين ميان 2232 مدرسه تهران غيرانتفاعي هستند و بيش از 14 درصد دانشآموزان تهراني در اين مدارس تحصيل ميکنند.اين مدارس عموما در مناطق 1، 2 و 3 شهرداري تهران متمرکز هستند. 60 درصد مدارس غيرانتفاعي تهران استيجاري هستند.تعداد کمي از مدارس تهران دوشيفته هستند و اين مدارس نيز در يک برنامه 4 ساله (تا 1391 خ.) تکشيفته خواهند شد.
80 درصد مهدهاي کودک تهران استيجاري هستند. کيفيت مهدهاي کودک با توجه به مربيان آموزشي و نوع آموزشي که به کودکان داده ميشود متفاوت است. برخي از مهدهاي کودک آموزشهاي خود را در دو زبان به کودکان ارائه ميکنند. قرار است با اجراي طرح ارزيابي و ارتقاي کيفيت مهدهاي کودک که بر اساس عملکرد آنها اين طرح صورت ميگيرد، مهدهاي کودک به مهدهاي سه و دو و يک ستاره تقسيم شوند. به دليل آن که بيش از 90 درصد از مهدهاي کودک خصوصي هستند، هدف اصلي از اين طرح، ايجاد رقابت در ارتقاي سطح کيفيت خدمات است.ديگر اينکه در راستاي اجراي اصل 44 مراکز پيشدبستاني و مهدهاي کودک دولتي به بخش خصوصي واگذار ميشوند.
شمس العماره، برج طغرل، کاخ گلستان، سر در باغ ملي، صاحب قرانيه، دروازه دولت، بازار تهران، بيبي شهربانو و.... بخشي از ديدنيهاي تهران هستند که براي عموم بازديد از آنها آزاد است.
موزههاي ايران باستان، ايران اسلامي، مردمشناسي، فرش، هنرهاي معاصر، صنايع دستي، آبگينه و سفالينه، کتابخانه و موزه ملک و موزه حيات وحش و بسياري از موزههاي ديگر تهران از جذابيتهاي آن به شمار ميآيند. از تماشاگههاي تاريخ، پول، و زمان نيز ميتوان به عنوان ديدنيهاي تهران ياد کرد.
همچنين از نظر مذهبي آرامگاه حضرت عبدالعظيم در شهر ري امامزاده صالح در تجريش، امامزاده داوود در شمال کن و همچنين مقبره امام خميني مورد توجه بسياري از بازديدکنندگان قرار دارد.
مسير خيابان پردرخت وليعصر که طولانيترين خيابان تهران و خاورميانه است به عنوان يکي از معابر ديدني شهر بهشمار ميآيد. شهرداري تهران در سال 1386 پيادهروهاي اين خيابان را از پل تجريش تا ميدان راه آهن بازسازي کرده تا جايي براي قدم زدن باشد.
برج ميلاد، بلند ترين سازه کشور در اين شهر واقع شده که از ديدنيهاي تهران محسوب ميگردد.
جمعيت زياد تهران و رفت و آمد انبوه خودروها منجر به تبديل شدن خيابانها به پارکينگ و ايجاد راهبندانهاي متعدد و شديد در اين شهر شده که بدليل آلايش شديد هوا، اتلاف وقت و فشار اقتصادي بر شهروندان بحران تلقّي ميشود. در پاييز 1386 «طرح جامع حمل و نقل و ترافيک تهران» تهيه و تصويب شد. اين طرح، که اهداف کلي آن بر اهداف طرحهاي فرادست – مانند «طرح جامع تهران» و هم چنين برنامه چهارم توسعه اقتصادي ايران – استوار شدهاند، چشم انداز تحولات مطلوب اين شهر در 20 ساله آينده را ترسيم ميکند.
ايجاد راههايي براي کاهش تقاضاي سفر (مانند تقويت دولت الکترونيک)
دوطبقهسازي بزرگراهها.
فرهنگ ترافيک و گسترش و ترغيب مردم به استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي به ويژه مترو.
مديريت ترافيک.
اصول مهندسي ترافيک، خصوصاً تقاطعهاي ناهمسطح
آموزش
قوانين و مقررات
انتظامات ترافيک
گسترش و بهبود کفيت حمل و نقل عمومي
آلودگيهاي زيستمحيطي
آلودگي هوا در شهر تهران عمدتا مصنوعي و ناشي از فعاليت وسايل نقليه است که سهمي 80 درصدي در آلودگي هواي شهر دارند و توليدکننده گازهاي سمي دي اکسيد نيتروژن و مونو اکسيد کربن هستند. اين وسايل نقليه گاز دي اکسيد کربن نيز توليد ميکنند که هرچند سمي نيست اما سبب گرم شدن زمين ميشود.
گسترش وسايل نقليه عمومي به ويژه مترو و فرهنگسازي براي استفاده از اين وسايل و الزام خودروسازها به پيروي از استانداردهاي روز و رساندن قيمت سوخت مصرفي به سطح قيمتهاي جهاني از مهمترين راهکارهاي مبارزه با آلودگي هوا شناخته ميشوند.
توصيه شده است که در هنگام آلودگي هوا از سفرهاي غير ضروري به ويژه به مرکز شهر پرهيز شود و کودکان و سالمندان هم تا حد ممکن از خانه خارج نشوند.
چون در شهرهاي بزرگ مانند تهران هواي داخل ساختمان ميتواند آلودهتر از هواي بيرون باشد و افراد زمان بيشتري را در داخل منزل سپري ميکنند آلودگي داخل خانه خطرناکتر است، اين موضوع بايد مورد توجه قرار گيرد. دود سيگار، حشرهکشها، رنگهاي ساختماني به ويژه رنگهاي حاوي ترکيبات سربي، اسپري فرمالدئيد و گازهاي ناشي از آشپزي از جمله موادي هستند که هواي داخل خانهها را آلوده ميسازند.
تهران آلودهترين شهر جهان از نظر آلودگي صوتي است. يکي از منابع اصلي آلودگي صوتي در تهران صداي اگزوز موتورسيکلتها است که 25? آلودگي صوتي شهر را تشکيل ميدهد. تعداد موتورها در نقاط مرکزي شهر به مراتب بيشتر است.
منبع ديگر آلودگي صوتي در شهر خودروهاي سواري هستند که حدود نيمي از وسايط نقليه آن را تشکيل ميدهند.
آلودگي صوتي نيمي از خودروهاي سواري و موتورسيکلتهاي تهران بيش از حد استاندارد است. اين استاندارد براي مناطق مسکوني در روز حدود 55 و در شب حدود 45 دسيبل بوده و ميزان مجاز انحراف از آن نزديک 15 دسيبل است.
کشورهاي پيشرفته دنيا جهت اجرا و ساخت اتوبانها و مناطق حساس به سر و صدا مانند مدارس و بيمارستانها از نقشههاي صوتي استفاده ميکنند. در تهران نيز منطقه 7 اولين منطقهاي بوده است که اين نقشهها براي آن تهيه شده و به ترتيب مناطق 6، 12، 11، 9 و 10 خواستار تهيه اين نقشهها توسط واحد صوت سازمان کنترل کيفيت هواي تهران بودهاند. ده منطقه پر سر و صداي تهران به ترتيب مناطق 6، 10، 11، 12، 7، 13، 3، 19، 18 و 2 هستند. اين ردهبندي با توجه به تعداد و سرعت خودروها در اين مناطق، مقدار کيلومتر پيمايش خودروها و توزيع نوع آنها در هر منطقه و تعداد اتوبانهاي موجود انجام شده است.
آلودگي آبهاي زيرزميني تهران يکي از بزرگترين معضلات زيستمحيطي اين شهر است. تهران از نظر سيستم فاضلاب در بين شهرهاي جهان در بين 10 شهر آخر قرار دارد. نبود سيستم دفع فاضلاب در شهر تهران جزء اصليترين مشکلات زيستمحيطي اين شهر قلمداد ميشود. درحاليکه مهمترين لازمه طراحي و جانمايي يک شهر تامين فاضلاب آن است، سيستم تصفيه فاضلاب در تهران وجود ندارد و آب فاضلاب مستقيما وارد قناتها و آبهاي زيرزميني ميشود و اين در حاليست که کمبود بارش در اين شهر سبب روي آوردن مسولان به استفاده از آبهاي زيرزميني براي تامين آب مصرفي ساکنان شده است. آبهاي زيرزميني تهران هم آلودگي شيميايي و هم ميکروبي دارند که دليل آن نبود شبکه فاضلاب و وجود صنايع در داخل شهر است.
پکن، چين (2006)
کاراکاس، ونزوئلا (2005)
سئول ،کره جنوبي(1963)
هاوانا، کوبا (2001)
لندن، پادشاهي متحده (19 مارس 1993)
لس آنجلس، آمريکا (26 مه 1972)
پرتوريا، آفريقاي جنوبي (2002)
مسکو، روسيه (2004)
مينسک، بلاروس (2006)
استانبول، ترکيه
2427316
511
www.mashhad.ir
مَشهَد شهري در شمال شرقي ايران و مرکز استان خراسان رضوي است. اين شهر با 2,410,800 ميليون نفر جمعيت، دومين شهر پرجمعيت ايران پس از تهران است. وجود حرم امام رضا، هشتمين امام مذهب شيعه، در اين شهر، سالانه بيش از 13 ميليون زائر را به مشهد ميکشاند.
حوضه رودخانه کشفرود که شهر مشهد در آن قرار دارد، به خاطر شرايط مناسب طبيعي، از پيش از اسلام به عنوان يکي از مناطق مورد توجه براي سکونت در خراسان به حساب ميآمد. اين منطقه ابتدا مسکن اقوام غيرآريائي بود. در نزديکي شهر فعلي مشهد شهري بنام توس وحود داشتهاست. در اسطورههاي ايراني بناي اصلي شهر توس را به جمشيد و تجديد بناي آن را به توس، پهلوان و سپهسالار ايراني نسبت ميدهند. توس در زمان خلافت عثمان بهطور کامل توسط اعراب فتح شد. در دوره اسلامي اين منطقه بخشي از ولايت توس به مرکزيت شهر تابران بود که آباديهاي سناباد و نوقان که بخشي از مشهد کنوني هستند را نيز در بر ميگرفت.
در دوران حکومت هارون عباسي، حميد بن قحطبه طائي والي خراسان بود که کاخي در باغي واقع در 1,5 کيلومتري سناباد داشت. در بهار سال 193 هجري قمري، هارون که براي سرکوب شورشي عازم سمرقند بود، در نوقان بيمار شد و بنا به وصيتش او را در آن باغ دفن کردند. چند سال بعد در دوران خلافت مامون، در 202 هجري قمري، امام رضا که پس از يک سال اقامت در مرو عازم بغداد بود، در منزل امير سناباد مسموم شد و مامون پيکر او را نزديک قبر هارون به خاک سپرد. از آن پس آن نقطه «مشهد الرضا» به معني «محل شهادت رضا» و به اختصار مشهد نام گرفت.
پس از حمله مغولان مردم شهر ويرانشده توس به مشهد مهاجرت کردند و شهر توسعه پيدا کرد. مشهد در زمان حکومت نادرشاه افشار به عنوان پايتخت ايران انتخاب شد.
شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوي با 204 کيلومتر مربع مساحت، در شمال شرق ايران و در طول جغرافيايي 59 درجه و 15 دقيقه تا 60 درجه و 36 دقيقه و عرض جغرافيايي 35 درجه و 43 دقيقه تا 37 درجه و 8 دقيقه و در حوضه آبريز کشف رود، بين رشته کوههاي بينالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دريا 985 متر و فاصله آن از تهران 966 کيلومتر است.
شهر مشهد، در سده اخير از رشد جمعيت بالايي برخوردار بودهاست. در نخستين سرشماري رسمي ايران که در سال 1335 انجام گرفت، اين شهر، با 241,989 نفر جمعيت پس از شهرهاي تهران، تبريز و اصفهان، چهارمين شهر پرجمعيت ايران بود. در سرشماري بعدي و در سال 1345، اين شهر پس از تهران و اصفهان، جايگاه سوم را در بين شهرهاي ايران داشت. در سرشماري سال 1355، مشهد، پس از تهران، دومين شهر پرجمعيت ايران بود و تا آخرين سرشماري در سال 1385، همين جايگاه را داشتهاست.
براساس سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1385 خورشيدي، جمعيت شهر مشهد در اين سال، بالغ بر 2,410,800 نفر بودهاست.
پيشينه بيشتر آثار تاريخي در اين شهر به پس از قرن 8 هجري ميرسد. از آنجمله ميتوان به مسجد گوهرشاد، ميل اخنگان، مسجد هفتاد و دو تن، گنبد خشتي و مصلي طرق اشاره کرد. از شهر تاريخي توس بناهايي مانند گنبد هارونيه برجا ماندهاست. بازه هور نيز از قديميترين بناهاي موجود در محدوده شهر است که زمان ساختهشدنش را قرن سوم ميلادي تخمين ميزنند. آرامگاه افرادي چون نادرشاه و فردوسي و نيز مدارسي چون عباسقلي خان از ديگر آثار تاريخي موجود در شهر است.
ييلاقات اطراف مشهد، به خصوص شانديز و طرقبه، زشک، نغندر، جاغرق، کوهسنگي، پارک جنگلي وکيلآباد و بوستان ملت و آبشار اخلمد از جمله مکانهاي تفريحي مورد توجه گردشگران هستند.
صنايع غذايي، نساجي، شيميايي و کاني غيرفلزي و صنايع قطعه سازي وفولاد کشاورزي از عمدهترين صنايع مشهد به شمار ميآيند. مشهد دومين قطب توليد خودرو در ايران ميباشد.
از مراکز بزرگ تجاري اين شهر ميتوان به زيستخاور، الماس شرق، پروما، تابان، کيان و بازار رضا اشاره کرد.
به دليل وجود جاذبههاي فراوان تاريخي-مذهبي و فرهنگي در مشهد، درحال حاضر نيمي از هتلها و هتلآپارتمانهاي ايران در شهر مشهد قرار دارند.
نمايشگاه بينالمللي مشهد امروزه بهعنوان بزرگترين و فعالترين نمايشگاه بينالمللي تجاري در ايران بعد از نمايشگاه بينالمللي تجاري تهران فعاليت ميکند. مشهد به علت همجواري با کشورهاي آسياي ميانه و موقعيت صنعتي سالانه ميزبان دهها نمايشگاه بينالمللي است. در حال حاضر مديريت سايت رسمي نمايشگاههاي ايران بعهده نمايشگاه مشهد ميباشد.
نشريات:نشريات مهم مشهد عبارتاند از روزنامه خراسان و روزنامه قدس که در سطح کشوري منتشر ميشوند، و روزنامه شهرآرا که مخصوص شهر مشهد است.
سينماها:سينماهاي فعال شهر به ترتيب تعداد تماشاگر هويزه، آفريقا، سيمرغ، قدس، بهمن، رسالت و سيمرغ ميباشند.
دانشگاه فردوسي مشهد
دانشگاه علوم پزشکي مشهد
دانشگاه خيام مشهد
دانشگاه خاوران
دانشگاه آزاد اسلامي مشهد
دانشگاه آزاد اسلامي مشهد - دانشکده فني سما
دانشگاه پيامنور مشهد
موسسه آموزش عالي سجاد مشهد
موسسه آموزش عالي بهار
موسسه آموزش عالي توس مشهد
دانشکده فني شهيد منتظري
دانشگاه امام رضا(ع)
مدرسه علميه آيتاللهالعظمي خويي
موسسه آموزش عالي خاوران مشهد
موسسه آموزش عالي اقبال لاهوري
سانتياگو دکومپوستلا، اسپانيا
کوالالامپور، مالزي
لاهور، پاکستان
کراکوف، لهستان(درحال انجام)
محمدرضا شجريان
ملک الشعراء بهار
مهدي اخوان ثالث
عماد خراساني
حشمت مهاجراني
داريوش ارجمند
غلامحسين يوسفي
محمد علي انصاري
شيخ محمود حلبي
حسين ملک
رضاکيانيان
ابراهيم نبوي
علي شريعتي
1227331
711
www.eshiraz.ir
شيراز يکي از شهرهاي بزرگ ايران و مرکز استان فارس ميباشد. برپايه آخرين سرشماري مرکز آمار ايران که در سال 1385 صورت گرفتهاست، اين شهر جمعيتي بالغ بر 1,214,808 نفر، داشته است.
شهر شيراز در بخش مرکزي استان فارس و در ارتفاع 1486 متري از سطح دريا و در منطقه کوهستاني زاگرس واقع شده و آب و هواي معتدلي دارد. اين شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههاي بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهي (از رشته کوههاي زاگرس) محدود شدهاست و در منطقهاي بهوسعت 1268 کيلومتر مربع گسترده و به 9 منطقه شهري تقسيم شدهاست.
نام شيراز در کتابها و اسناد تاريخي، تحت نامهاي مختلفي نظير «تيرازيس»، «شيرازيس» و «شيراز» بهثبت رسيدهاست. محل اوليه شهر شيراز در محل قلعه ابونصر بوده است. اين شهر در پيش از اسلام قلعهاي بوده که قدمت آن بهدوران ساساني و پيشتر بازميگردد. شيراز در دوران بني اميه به محل فعلي منتقل ميشود و به بهاي اضمحلال استخر پايتخت قديمي استان فارس رونق ميگيرد. شيراز در دوران صفاريان، بوييان و زنديه، پايتخت ايران بوده است.
کارخانجات الکترونيکي متعددي در اين شهر وجود دارد همچنين از ديرباز شيراز به واسطه مرکزيت نسبي اش در منطقه زاگرس جنوبي و واقع بودن در يک منطقه به نسبت حاصلخيز به محل طبيعي براي مبادلات محلي کالا بين کشاورزان و يکجانشينان و عشاير بودهاست. همچنين اين شهر در مسير راههاي تجاري داخل ايران به بنادر جنوب مانند بوشهر بوده است که اين نقش با احداث شبکه راهآهن به بنادر ديگر ايران کمرنگ شده است.
اين شهر داراي جاذبههاي جهانگردي فراواني است و بهعنوان شهر شعر، شراب، گل شناخته شدهاست. همچنين اين شهر آرامگاه شاعراني همچون حافظ و سعدي را در خود جاي دادهاست و به سبب جاذبههاي تاريخي، فرهنگي، مذهبي و طبيعي فراوان، همواره گردشگران زيادي را بهسوي خود فرا ميخواند.
نام شهر شيراز برگرفته از نام قلعهاي در اطراف شيراز کنوني در محل قصر ابونصر است. آنگونه که پيدا است در هنگام بناي شهر نام اين قلعه بر شهر شيراز نهاده شدهاست. در کاوشهاي باستانشناسي در تخت جمشيد، به سرپرستي جورج کامرون در سال 1314 خورشيدي به پيدايش خشتنبشتههايي عيلامي انجاميد که بر روي چند فقره از آنها به قلعهاي بنام «تيرازيس» يا «شيرازيس» اشاره شدهاست.همچنين مهرهايي مربوط به اواخر ساساني و اوايل اسلام، در محل قصر ابونصر يافت شدهاست که حاوي نام «شيراز» ميباشند.ابن حوقل، جغرافيدان مسلمان قرن چهارم هجري، وجه تسميه شيراز را شباهت اين سرزمين به اندرون شير ميداند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحي ديگر بدانجا حمل ميشد و از آنجا چيزي به جايي نميبردند. براساس تحقيقات تدسکو شيراز به معناي مرکز انگور خوب است. هرچند اين نظر توسط محققين ديگر مانند بنونيست و هنينگ رد شدهاست.
برطبق تاريخ ايران، چاپ دانشگاه کمبريج، «سکونت دايمي در محل شهر شيراز شايد به دوران ساساني و حتي قبل آن برسد. اما اولين اشارات معتبر در مورد اين شهر به اوايل دوران اسلامي بر ميگردد.»به نوشته دانشنامه اسلامي نيز شيراز شهري است بنا شده در دوران اسلامي در محلي که از زمان ساساني يا احتمالا قبل آن سکونت گاه دايمي انسان بودهاست.
بگفته شاپور شهبازي در دانشنامه ايرانيکا «اين ادعا که شيراز اردوگاه مسلمانان بوده تا اينکه برادرزاده يا برادر حجاج ابن يوسف آن را در سال 693 پس از ميلاد به شهر تبديل کرد، اثبات نشدهاست.»
جان ليمبرت، چنين جمع بندي ميکند که هر چند تاريخنگاران اسلامي بر اين عقيده هستند که شيراز در قرن اول هجري به توسط عبدالملک مروان بنيان نهادهشدهاست. اما بايد نشانههايي از سکونت پيش از اسلام در محل يا نزديک شهر وجود داشتهاست که نام شهر را به آن دادهاست. خصوصا با توجه به اشارهاي که حمدالله مستوفي داشتهاست.مستوفي در نزهتالقلوب (740 ق) معتبرترين روايت را اين ميداند که شهر شيراز را محمد برادر حجاج ابن يوسف به زمان اسلام ساخت و تجديد امارتش کرد. حمدالله مستوفي روايت ديگري هم آوردهاست که تجديد بنا بر دست عمزاده حجاج محمد بن قاسم بن ابي عقيل صورت پذيرفتهاست.آثار مکشوفه عيلامي (شامل يک سه پايه برنزي) مربوط به هزاره دوم پيش از ميلاد در جنوب شرقي شيراز و تعدادي لوحهاي عيلامي مکشوفه در پارسه (تخت جمشيد) به کارگاههاي مهمي در تي/شي-را-ايز-ايز-ايش (تيرازيس يا شيرازيس) اشاره ميکند که بيشک همان شيراز امروزي است.
ليمبرت، شهبازي و آرتور آربري هر سه فهرستي از نشانههاي متعددي از سکونت دايم در دشت شيراز و اطراف محل کنوني شيراز در دوران پيش از اسلام را ذکر کرده اند. مانند نگارههاي سنگي مربوط به اوايل ساساني، اشارات موجود به دو آتشکده (بنامهاي هرمزد و کارنيان) وقلعهاي باستاني بنام شاه موبد و آثار کشف شده در قلعه ساساني در محل فعلي قصر ابونصر.
شهبازي ميگويد که شواهد بالا چنين مينماياند که شيراز تا پايان دوره ساساني شهري با جمعيتي عمده و احتملا مرکزي اداري بودهاست. آرتور آربري چنين نتيجه ميگيرد که بزرگي شيراز به هر اندازه بوده، اين شهر در زمان داريوش زير سايه پارسه و پس از حمله اسکندر مقدوني زير سايه شهر همسايه استخر بودهاست.
همچنين نام شيراز همراه بخش اردشير خوره دوره ساساني به مرکزيت فيروزآباد ذکر شده است و شيراز جزئي از آن بودهاست. اردشير خوره يکي از پنج بخشي بوده است که استان فارس ساسانيان را تشکيل ميدادهاست. اين اطلاعات در مهرهاي ساساني مربوط به اواخر ساساني و اوايل دوران اسلامي کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنوني شهر شيراز بدست آمده است و ليمبرت چنين پيشنهاد مينمايد که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تيرازيس يا شيرازيس ياد شده در لوحهاي عيلامي پارسه است و بعدها پس از آنکه شهر فعلي شيراز در نزديک اين قلعه بنيان نهاده شده، اين شهر نام خود را از اين قلعه در حوالي شهر به يادگار گرفتهاست.
باستان شناسان موزه متروپوليتن نيويورک نيز با توجه به نتايج حفاريهاي خود در محل قصر ابونصر، اين استحکامات و احتمالا روستاهاي اطراف را به عنوان محل شيراز قبل از اسلام پيشنهاد ميکنند. آنها گفتههاي بلخي در قرن 12 نقل ميکنند که ميگويد: در محلي که شيراز کنوني وجود دارد منطقهاي بوده است با چند قلعه در ميان دشتي باز. آنان در مورد داستان بنيان نهاده شدن شهر جديد شيراز و انتقال آن به محل جديد چنين نظر ميدهند که انتقال يک شهر در بسياري جاهاي ديگر مانند نيشابور و قاهره نيز اتفاق افتادهاست. در اين حالت پس از تحولات يا تغييراتي سياسي، شهر به محلي در نزديکي شهر قديم منتقل شده و شهر قديمي رها گشته تا به شهري حاشيهاي يا تلي از خرابه تغيير پيدا کند.
طبق روايتي سنتي بناي شيراز توسط تهمورث، از پادشاهان پيشدادي صورت گرفته و با گذشت زمان اين شهر رو به ويراني گذاشت. همچنين طبق روايت سنتي ديگري در محل شهر شيراز شهري بنام فارس بودهاست که برگرفته از نام فارس پسر ماسور، پسر شِم، پسر نوح ميباشد.
استان فارس ساسانيان شامل استان فارس، يزد، حاشيه خليج فارس و جزاير آن و بخشي از خوزستان کنوني بود، و طي حملات سپاهيان اسلام بين سالهاي 640- 653 ميلادي که از بصره سازماندهي ميشد به تسخير درآمد. در آن زمان در محل شيراز کنوني شهري نبود.اما قلعههايي در حوالي شيراز کنوني وجود داشت که در سال 641 ميلادي به تسخير اعراب درآمد. در طي اين دوران اعراب حملات متعددي از محل اين قلعه به استخر تدارک ديدند. استخر، پايتخت فارس تا سال 653 ميلادي مقاومت کرد. «شهر اصلي فارس، استخر، پيوندهايي نزديک با سلسله ساساني و دين زردشتي داشتند. حکمرانان عرب ميخواستند که مرکزي رقيب و اسلامي در قلمرو تازه فتح شده خود درست کنند.» هنگامي که اعراب شهر شيراز را بنيان نهادند، شهر را بگونهاي بنيان گذاشتند که بزرگتر از اصفهان باشد.
شهبازي مينويسد که بهسبب قرار داشتن شيراز در محل تلاقي راههاي منتهي به يزد،کرمان، خوزستان، اصفهان و خليج فارس، شيراز به پايگاه (سپاه مسلمانان) در فارس و مقر دولت و کارگزاران ارشد نظامي و اداري تبديل شد و براي دو قرن محل استقرار فرمانداران عرب فارس بود.هرچند تا دو قرن شيراز زير سايه شهر رقيب، استخر بود. اما بتدريج با اسلام آوردن ايرانيان و انحطاط شهر استخر، اهميت شهر استخر به شيراز منتقل شد. از اين دوران اطلاعات کمي در دسترس است ولي مشخص است که تا قرن نهم ميلادي شيراز داراي مسجد جامع نبودهاست. يعني تا زماني که صفاريان شيراز را پايتخت حکومت خود قرار دادند.
در قرن چهارم و پنجم هجري قمري سلسله آل بويه فارس، شيراز را به پايتختي برگزيدند و مساجد، قصرها، کتابخانه و کانال آبرساني از رودخانه کر در آن بنا نمودند. در اين دوران شيراز به بزرگترين شهر استان فارس (شامل يزد و سواحل شمالي خليج فارس) تبديل شده بود. آل بويه پيرو شيعه 12 امامي بودند و شيعه را تبليغ نموده و مراسمي مانند محرم و عيد غدير را پاس ميداشتند. با اينحال آل بويه سياست مدارا و پذيرا بودن با ساير مذاهب مانند اهل سنت را در پيش داشتند. در زمان آنها غير مسلمانان مانند زردشتيها مجبور نبودند که علامت مشخص کننده به تن داشته باشند و يا در محلههاي خاصي زندگي کنند. در زمان آل بويه بازار شهر در هنگام جشن مهرگان و نوروز نوراني ميشد و هنگامي که در سال 369 هجري مصادف با 980 ميلادي مسلمانان شيراز بر عليه زردشتيان به اغتشاش پرداختند. عضدالدوله لشکري براي تنبيه اغتشاش کنندگان به شيراز فرستاد.
سکهاي مربوط به شيراز در دوران مغول.اتابکان فارس (سَلغُريان) از نيمه قرن 6 هجري (12 ميلادي) بر شيراز مستولي شدند. در دوره آنها شيراز شکوفا شد و بناهاي متعددي نظير مدرسه، بيمارستان، بازار اتابک ساخته شد. به تدبير اتابکان در حمله چنگيز خان مغول، شيراز از تخريب و قتل عام در امان ماند چرا که حکمرانان سلغري، ابوبکر بن سعد به پرداخت ماليات به مغولان رضايت دادند. آخرين حکمران اتابک اَبِش بنت سعد بود که به همسري پسر هلاکوخان مغول درآمد. مهريه او بخشش خراج شيراز بود و بدين ترتيب اتابکان فارس در سال 685 هجري (1287-1286 ميلادي) منقرض شد.شيراز همچنين از قتل عام تيمور نيز در امان ماند زيرا شاه شجاع، فرماندار فارس تسليم شد.در قرن سيزدهم ميلادي، شيراز مرکزي پيشرو در علم و هنر بود. بخاطر تشويق حاکمان و وجود دانشمندان و هنرمند، اين شهر توسط جغرافيدانان قديمي دارالعلم ناميده ميشد.
شهر شيراز ، مرکز استان فارس به طول 40 کيلومتر و عرضي متفاوت بين 15 تا 30 کيلومتر با مساحت 1268 کيلومتر مربع به شکل مستطيل و از لحاظ جغرافيايي در جنوب غربي ايران و در بخش مرکزي فارس قرار دارد.اطراف شيراز را رشته کوههاي نسبتاً مرتفعي به شکل حصاري استوار ، احاطه کردهاند که از لحاظ سوق الجيشي و حفظ شهر اهميت ويژهاي دارند.اين شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههاي بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهي (از رشتهکوههاي زاگرس) محدود شدهاست.مختصات جغرافيايي شيراز عبارتست از 29 درجه و 36 دقيقه شمالي و 52 درجه و 32 دقيقه و ارتفاع آن از سطح دريا بين 1480 تا 1670 متر در نقاط مختلف شهر متغير است.رودخانه خشک شيراز رودخانه فصلي است که پس از عبور از شهر شيراز به سمت جنوب شرقي حوضه خود متمايل شده و به درياچه مهارلو ميريزد.
ميانگين دما در تيرماه (گرمترين ماه سال) 30 درجه سانتيگراد، در ديماه (سردترين ماه سال)، 5 درجه سانتيگراد، در فروردينماه 17 درجه سانتيگراد و در مهرماه 20 درجه سانتيگراد ميباشد و ميانگين سالانه دما 18 درجه سانتيگراد است.ميزان بارندگي ساليانه شهر شيراز 337,8 ميليمتر ميباشد.
در نخستين سرشماري رسمي ايران که در سال 1335 خورشيدي انجام گرفت، شهر شيراز با 170,659 نفر جمعيت ششمين شهر پرجمعيت ايران بود. در سرشماري سال 1355 خورشيدي اين شهر با پيشيگرفتن بر آبادان به پنجمين شهر پرجمعيت ايران تبديل شد و تا سرشماري سال 1375 خورشيدي همين جايگاه را در اختيار داشت. در آخرين سرشماري انجامگرفته در سال 1385 خورشيدي، کرج با رشد سريع خود بر شيراز پيشي گرفت و شيراز دوباره ششمين شهر پرجمعيت ايران شد.
براساس سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1385 خورشيدي، جمعيت شهر شيراز در اين سال بالغ بر 1,214,808 نفر بودهاست که از اين تعداد 613,830 نفر مرد و 600,978 نفر زن بودهاند. همچنين تعداد خانوارهاي ساکن اين شهر، 315,725 خانوار بودهاست.
شيراز به عنوان يکي از مهمترين مراکز گردشگري و توريستي ايران مطرح بوده و با جاذبههاي تاريخي فراوان براي گردشگران داخلي و خارجي شناخته شدهاست.
از جاذبههاي تاريخي شهر شيراز ميتوان به آتشکده صميکان، آرامگاه حافظ، آرامگاه خواجوي کرماني، آرامگاه سعدي، ارگ کريمخان، باغ ارم، باغ تخت، باغ چهلتن، باغ دلگشا، باغ عفيفآباد، باغ نارنجستان قوام، باغ هفتتن، بقعه شيخ يوسف سروستاني، پاسارگاد، تخت جمشيد، چاه مرتاض علي، حمام باغ نشاط، عمارت باغ ايلخاني، عمارت باغ نشاط، عمارت ديوانخانه، عمارت کلاهفرنگي باغ نظر، مسجد نصيرالملک، قبر مادر نادرشاه، قصر ابونصر، قلعه اژدهاپيکر، قلعه دختر، قلعه ککها، کاخ سروستان، کاخ فيروزآباد، مدرسه آقاباباخان، مدرسه خان، موزه پارس، موزه هفتتنان، نقشبرجسته بهرام، نقش پيروزي و نقش رستم اشاره کرد.
از جاذبههاي طبيعي شهر شيراز ميتوان به آبشار کوهمره سرخي، آبشار مارگون، برمدلک، بهشت گمشده، پارک قلعهبندر، پارک ملي بمو، پيربناب، تفرجگاه ميانکتل، چشمه جوشک، چشمه خارگان، چشمه ريچي، درياچه پريشان، درياچه دشت ارژن، درياچه مهارلو، رکنآباد، رودخانه قرهآغاج، روستاي قلات، کوه سبزپوشان، گردشگاه آتشکده، گردشگاه چاهمسکي، گردشگاه چشمه سلماني و گردشگاه هفتبرم اشاره کرد.
چشمههاي طبيعي موجود در اطراف شيراز هم از جهت آبدرماني و هم از جهت جذب گردشگر براي صنعت گردشگري استان فارس از اهميت ويژهاي برخوردار هستند و صنعت گردشگري اين استان را رونق ميبخشند.
مزار امامزادگان متعددي که در شيراز وجود دارد، در طول سدهها ساختار اجتماعي و اقتصادي اين شهر را شکل دادهاست. گفته ميشود که در زمان مأمون خليفه عباسي، تعدادي از فرزندان و نوادگان موسي بن جعفر -امام هفتم شيعيان- به شيراز پناه آورده بودند. برطبق روايتهاي مختلف، آنان به مرگ طبيعي درگذشتند يا توسط حاکم عباسي کشته شدند. سالها بعد تعدادي از اين مزارها شناسايي شدتد و زيارتگاه شيعيان قرار گرفتند. برخي از اين امامزادگان -همچون علي بن حمزه- در دوره آل بويه شناسايي شدند. ولي براي بعضي ديگر -مانند شاهچراغ- حدود چهارصد سال زمان لازم بود تا توسط حکمرانان سَلغُري شيراز شناسايي شوند. شناسايي بيشتر اين مزارها بيش از آنکه براساس شواهد و اسناد تاريخي باشد، بر مبناي سنتهاي اسلامي شناسايي بودهاست.
سرانه فضاي سبز در شيراز در سال 1387 برابر با 12,7 متر مربع به ازاي هر نفر است.هماکنون در شهر شيراز 118 پارک فعاليت ميکنند که اين تعداد شامل 48 پارک شهري و 70 پارک محلهاي ميباشد که از اين جهت مساحت کل پارکها در شيراز 2،170،550 متر مربع ميباشد که از اين ميزان 128،044 متر مربع متعلق به پارکهاي محلهاي و 2،042،506 متر مربع متعلق به پارکهاي شهري است و همچنين پارک آزادي با 204،191 مترمربع مساحت بزرگترين پارک شيراز محسوب ميشود.
بازار وکيل در سال 1260 خورشيدي.در طول تاريخ اين شهر، شيراز به واسطه مرکزيت نسبي اش در منطقه زاگرس جنوبي و واقع بودن در يک منطقه به نسبت حاصلخيز به محل طبيعي براي مبادلات محلي کالا بين کشاورزان و يکجانشينان و عشايري مانند قشقايي تبديل گشته بود. همچنين اين شهر در مسير راههاي تجاري داخل ايران به بنادر جنوب مانند بوشهر بوده است که اين نقش با احداث شبکه راهآهن به بنادر ديگر ايران کمرنگ شده است. مرکزيت اداراي و نظامي اين شهر نيز باعث رونق شهر در طول تاريخ بودهاست. در دهههاي اخير اين صنعت گردشگري به رونق اين شهر افزودهاست.
شهرک صنعتي بزرگ شيراز صنايع کوچک و بزرگ بسياري را در خود جاي دادهاست. شيراز جايگاه بودن کارخانجات الکترونيکي متعددي از جمله صنايع مخابراتي والکترونيک ايران (صاايران)، زيمنس، ITMC و تکصا ميباشد. صنايع فناوري اطلاعات از بزرگترين صنايع اين شهر بهشمار ميرود که با شهرهاي بزرگي در زمينه تبادل صنايع فناوري اطلاعات در جهان مانند مونيخ و برلين (در زمينه کارخانجات زيمنس) در ارتباط ميباشد.
کشاورزي همواره بخش مهمي از اقتصاد شيراز و حومه آن بودهاست که دليل آن فراواني آب در اين منطقه نسبت به بيابانهاي اطراف است. توليدات کشاورزي اين شهرستان عبارتاند از: انگور، نارنج، خرمالو، ازگيل، شليل، انار و گندم. اين شهر در توليد فرش و گل نيز معروف است.از صنايع دستي اين شهر ميتوان به خاتم کاري، معرقکاري، قاليبافي و منبتکاري اشاره کرد.صنايع مهم شيراز عبارتند از: صنايع الکترونيک، پالايشگاه نفت، مجتمع پتروشيمي، کارخانه سيمان، صنايع لاستيکسازي، صنايع لبنيات و صنايع نساجي.
ساخت صنايع دستي.نوشتار اصلي: سوغات شيراز
از سوغات عمده شيراز ميتوان به آبليمو، انار، انجير، ترشيجات، چرم، حصير، حنا، خاتمکاري، خراطي، خرما، ريسندگي، زعفران، سفيداب، سنگتراشي، شيشهگري، ظروف سفالي، عرقيات، فلزکاري، قالي، کندهکاري، کيسه حمام، گبه، گليم، مسقطي، منبتکاري و نمد اشاره کرد.